جدول جو
جدول جو

معنی صرف کردن - جستجوی لغت در جدول جو

صرف کردن
به کار بردن، مصرف کردن، خرج کردن، برای مثال نداشت چشم بصیرت که گرد کرد و نخورد / ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد (سعدی۲ - ۶۳۹)
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
فرهنگ فارسی عمید
صرف کردن
(خَ دَ / دِ گَ دَ)
بکار بردن. هزینه کردن. خرج کردن. مصرف کردن. نفقه کردن: و یک دینار از آن اثارات بخزانۀ خویش نگذاشت و بهیچ سپاهی نداد الا که همه در خیرات صرف کرد. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 91).
نداشت چشم بصیرت که گرد کرد و نخورد
ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد.
سعدی.
به اعتماد بقا نقد عمر صرف مکن
که عن قریب تو بی زر شوی و او بی زار.
سعدی.
عنان بدست فرومایگان مده زنهار
که در مصالح خود صرف می کنند ترا.
صائب.
، طی کردن. سپری کردن. گذراندن:
در این کردند ماهی عمر خود صرف
وزین حرفت نیفکندند یک حرف.
نظامی.
شب سه ساعت به امر حق کن صرف
سه حساب و کتاب و دفتر و حرف.
اوحدی.
شب و روز خاقان در آن کرد صرف
که شه را دهدپایمردی شگرف.
نظامی.
خری را ابلهی تعلیم می داد
بر او بر صرف کرده عمر دائم.
سعدی.
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری.
سعدی.
زندگانی صرف کردن در طلب حیفی نباشد
گر دری خواهی گشودن سهل باشد انتظاری.
سعدی.
تا بدین ساعت که رفت از من نیامد هیچ کار
راستی خواهی ببازی صرف کردم روزگار.
سعدی.
، عزل کردن. از کار بر کنار کردن: اندر خواستند تا حفص بن عمر را صرف کرد که او عاجز بود. (تاریخ سیستان چ بهار ص 158). بسیستان آمد و دیرگاه نبود که فضل او را صرف کرد. (تاریخ سیستان ص 154) ، فعلی یا اسمی رابصیغه های مختلف درآوردن تا از آن معانی متفاوت بدست آید. رجوع به صرف و تصریف شود
لغت نامه دهخدا
صرف کردن
خرج کردن، مصرف کردن، نفقه کردن، بکار بردن، هزینه کردن
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
صرف کردن
به کار بردن، خرج کردن، سود داشتن، سود کردن
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
فرهنگ فارسی معین
صرف کردن
لقضاءً
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صرف کردن
Spare, Spend
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
صرف کردن
épargner, dépenser
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
صرف کردن
kuokoa, kutumia
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
صرف کردن
بچانا , خرچ کرنا
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به اردو
صرف کردن
বাঁচানো , খরচ করা
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
صرف کردن
ประหยัด , ใช้จ่าย
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
صرف کردن
节省 , 花费
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به چینی
صرف کردن
ayırmak, harcamak
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
صرف کردن
節約する , 費やす
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
صرف کردن
לחסוך , להוציא
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به عبری
صرف کردن
절약하다 , 쓰다
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
صرف کردن
menghemat, menghabiskan
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
صرف کردن
बचाना , खर्च करना
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به هندی
صرف کردن
sparen, uitgeven
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
صرف کردن
ahorrar, gastar
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
صرف کردن
risparmiare, spendere
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
صرف کردن
poupar, gastar
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
صرف کردن
oszczędzać, wydawać
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
صرف کردن
економити , витрачати
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
صرف کردن
sparen, ausgeben
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
صرف کردن
экономить , тратить
تصویری از صرف کردن
تصویر صرف کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصرف کردن
تصویر تصرف کردن
مالک شدنبدست آوردن، چیزی را بمیل خود تغییر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
گساردن گساریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
گساریدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
Consume, Expend
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصرف کردن
تصویر تصرف کردن
Seize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصرف کردن
تصویر تصرف کردن
захватить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
consumir, gastar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصرف کردن
تصویر تصرف کردن
ergreifen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
konsumieren, ausgeben
دیکشنری فارسی به آلمانی